معنی اسم هادی + ریشه اسم هادی

معنی اسم هادی

همه ما دوست داریم نامی خوش معنی و زیبا برای فرزندانمان بگذاریم. یک نام خوب باید معنی خوبی داشته باشد. در کنار این که تلفظ راحت نیز آن را دوست داشتنی تر می کند. در این مطلب می خواهیم در مورد معنی اسم هادی صحبت کنیم. نامی پسرانه و پر طرفدار که افراد زیادی هم در کشور خودمان و هم در کشورهای دیگر به این نام مزین هستند. نامی نیک و زیبا که شاید شما نیز بد نباشد برای فرزند پسرتان بگذارید. معنی اسم هادی و ریشه اسم هادی را در ادامه بررسی خواهیم کرد.

انواع معنی اسم هادی

یک معنی عام و ساده هادی هدایتگر است. هادی یعنی رهنما و رهبر و کسی که هدایت کننده است.

این نام از صفات پروردگار نیز هست. همان طور که گفتیم معنی اسم هادی هدایتگر است و پروردگار هستی نیز هدایتگر همه ماست.

امام دهم شیعیان نیز به این نام خوانده می شده است. معنی اسم هادی و زیبایی و پرخاصیت بودن آن باعث شده تا حتی خانواده معصومین نیز این نام را برای فرزندان خود یعنی امام دهم (ع) بگذارند.

معنی اسم هادی در فرهنگ معین

هدایت کننده، جمع هداه به معنای هدایت، رسانا و هر جسمی که جریانی را از خود عبور می دهد.

معنی اسم هادی در فرهنگ فارسی

راهنمایی کننده، راهنما، رهبر، رسانا، نامی از نامهای خداوند تعالی و تبارک، از لقب های محمدبن عبدالله رسول الله صلی الله علیه و آله.

معنی اسم هادی در فرهنگ دهخدا

در فرهنگ فارسی دهخدا معنی اسم هادی راهنما، راهنماینده، مرشد و هدایت کننده است.

اسم هادی کجایی است

این اسم ریشه عربی دارد. از فعل هدی به معنی هدایتگر بودن و هدایتگری می آید. معنی اسم هادی نیز همان طور که گفتیم “هدایتگر” و یا “راهنما” و “پیشوا” است.

معنی اسم هادی

یک شعر زیبا از محسن کاویانی با نام زیبای هادی

نام شعر: هادی اگر تویی که کسی گم نمی شود

 

ای آنکه هستی اسم شده ای از قدیم ها / ای عاشق تو حضرت عبدالعظم ها

با گَرد و خاک صحنِ تو ادغام شد گِلَم / ویران شده چنان حرمت بارها دلم

تاریکی جهان مرا نور مطلقی / ای جان فدای روی تو یا ایها النقی

در گوشه گوشه ی همه عالم نوشته اند / بنگر که در متون کهنه هم نوشته اند:

از بس که سبک بخشش و لطفش جوادی است / گاهی توکل متوکل به هادی است

بی شک همیشه بخشش تو عاری از چراست / ثروت همیشه نزد گدایان سامراست

ای خاک پات سرمه چشم امیرها / سر می نهند پای قدوم تو شیرها

بعد از تو بس که دل به تو حس نیاز کرد / صوفی نهاد دام و سر حلقه باز کرد

یک عده با تو گرچه کمی هم قبیله اند / در پشت دین و اسم شما غرق حیله اند

بیزارم از تمامی ارباب های شهر / دلخسته ام از جعفر کذاب های شهر

با سیب سرخ حیله همه ناتوان شدیم / ننگا به ما که آدمک این و آن شدیم

از بس که خیری از همه آدم ندیده است / این جامعه به جامعه خواندن رسیده است

آقا، پدر گل آخرین تویی / یعنی برای خواندن او بهترین تویی

تا از قفس تمام جهان را رها کنی / باید خودت برای ظهورش دعا کنی

با یک دعای خود غم ما را محار کن / با یک دعای خود دل ما را بهار کن

بی تو بهار قسمت مردم نمی شود / هادی اگر تویی که کسی گم نمی شود

هادی شدی که بر همگان سر شویم ما / هادی شدی که از همه برتر شویم ما

هادی شدی که جلد غم سامرا شویم / هادی شدی شما که کبوتر شویم ما

گمراه شد هرآنکه از این طایفه جداست / هادی شدی که پیرو حیدر شویم ما

هادی شدی که فاتح دلها شوی و بعد / از عاشقان فاتح خیبر شویم ما

هرکس غلام خان شما شد امیر شد / هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما

هادی شدی که در همه کوچه های شهر / از بانیان روضه مادر شویم ما

زخم زبان زدن به تو جور است دائما / وقتی که هم علی شده ای هم اباالحسن

آه ای امام شاعر ما شاعران سلام / ای چارمین علی، گل حیدر نشان سلام

ای نام دلبرانه تو ذکر ناب ما / یک قطره از غدیریه ات شد شراب ما

گفتم شراب و ذهن من انگار پرکشید / هی جرعه جرعه روضه ی سربسته سرکشید

دنیای شعر و شاعری ام بی شراب باد / بزم شراب دفتر شعرم خراب باد

شعرم به سر رسید و به پای تو اشک ریخت / وقتی گریز شد به کجا می توان گریخت؟

دندان گرفته ام به جگر، روضه خوان بس است / تنها برای کشتن ما خیزران بس است

ای کشته حسادت جهان حسین جان / ای کشته مقطع الاعضا حسین جان

 

 


دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا